خبرنگارانی که در افغانستان کار میکنند و طی بیشتر از یکونیم سال گذشته در رسانههای داخلی مشغول کار بودهاند از آنچه که عدم انعطافپذیری در مقابل کار رسانهای خوانده میشود انتقاد میکنند. عدم انعطافپذیری یا واکنش خشونتبار در برابر خبرنگاران این قشر از جامعه را منزویساخته و آنان میگویند که روزانه چندین بار به آنها توصیه میشود که مراقب باشند.
این مقاله حاصل گفتگویی است با بیش از ۱۰ خبرنگار که در رسانههای داخلی و در ۴ ولایت کار میکنند. آنان تایید میکنند که با عدم انعطافپذیری یا واکنش خشونتبار امارتاسلامی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم روبرو شدهاند و این امر سبب شده که در زندگیشان «برای نخستین بار» از بسیاری «واقعیتها» چشمپوشی کنند تا آنطور که روزانه توصیه میشود، از خود و خانوادهی خود محافظت کرده باشند.
تمام اسامی که در این مقاله از آنها یاد میشود مستعار هستند و این نیز بخشی از این واقعیت است که خبرنگاران در بیان واقعیتها کُند شدهاند و نمیخواهند مسوولیت کارشان را بپذیرند و پشت اسامی مستعار از خود و خانوادهی خود محافظت میکنند.
احمد در یکی از رسانههای محلی بدخشان کار میکند. او میگوید بزودی این ولایت را ترک خواهد کرد چون به گفتهی او، جامعه رسانهای بدخشان اکنون به چند نفر محدود و محافظهکار خلاصه شده و احمد خودش را در آنجا تنها و منزوی میبیند. او قصد دارد به کابل سفر کند و امیدوار است که جامعه رسانهای در کابل هنوز ماهیت خودش در زمینههای انتقاد و افشاسازی را حفظ کرده باشد.
فاطمه، خبرنگاری که در کابل کار میکند. او قبلا در یکی از تلویزیونها گویندهی خبر بوده ولی چون به او اجازه داده نمیشود که روی پردهی تلویزیون ظاهر شود، به نوشتن خبر در یک رسانهای آنلاین روی آورده است. از او میپرسم که جامعه رسانهای افغانستان چقدر تغییر کرده؟ در پاسخ میگوید: در مقایسه با وقتی که من به خوبی کار میکردم باید بگویم که اکنون رسانهها صرفا به سوژههای بیاهمیت محدود شده است.
با باور فاطمه، انتقاد از عملکرد دولت و ترویج تفکر انتقادی بخش جدایناپذیر و حتی کلیدی رسانه است و اکنون این بخش در کنار سایر شاخهها از رسانه حذف شده است. او میگوید از هرگونه تعهد و کار راستین تهی شده و صرفا بخاطر اینکه باید کاری انجام دهد به خبرنگاری ادامه میدهد.
فرید و لطیفه در یکی از رسانههای شهر هرات کار میکنند. فرید تعریف میکند که هر روز به نامزدش (لطیفه) یادآوری میکند که محتاط عمل کند و لطیفه نیز بالمقابل هر روز به فرید یادآوری میکند که از خیر کارهای بنیادی و موثر بگذرد و فقط آنچه که اهمیت ندارد و حساسیت خلق نمیکند را کار کند.
آنان از اینکه مجبور تا این حد نگران هم باشند حکایت میکنند و هردو باور دارند که عاقبت کار خبرنگاری در افغانستان نگرانکننده است چون رسانههای داخلی اکنون به سوژهی بیاهمیت یا آنچه که حساسیت خلق نمیکند خلاصه شده است.
خبرنگاران در بلخ از حملهی اخیر که تجمع خبرنگاران در این ولایت را هدف قرار داد و در نتیجه آن ۲ خبرنگار کشته و دستکم ۱۶ خبرنگار دیگر زخمی شدند بسیار متاثر شدهاند.
انزوا و عدم تعهد خبرنگاران به کاری که انجام میدهند را روانشناسی که مشکلات روحی و روانی خبرنگاران را شنید نیز تایید کرد و افزود که مشکلات اقتصادی و بحران بیکاری آنچه که دلزدگی از کار خبرنگاری خوانده میشود را افزایش داده است.
خبرنگاران در ولایات جنوبی از محدودیتهای شدیدی که وضع شده شکایت میکنند و در ولایات مرکزی نیز سطح تهدیدهایی که جان خبرنگاران را به خطر میاندزد افزایش یافته است.
امارت اسلامی کسانی را که از نظام آنها انتقاد میکنند واجبالقتل میخوانند و این امر سبب شده که بخش انتقادی در رسانهها به تمامی فلج شود.