تردید، معیاری برای سنجش آگاهی

ساخت وبلاگ

مهدی آرش: آگاهی یک امر اکتسابی است که یا به صورت مستقیم در نهادهای تحصیلی و مطالعه حاصل می‌شود یا به صورت غیرمستقیم به واسطه‌ی انباشت تجربه بدست می‌آید. اما آگاهی که از طریق تجربه حاصل می‌شود دقیقا همان آگاهی نیست که از طریق مطالعه حاصل می‌شود. مطالعه یک امر ذهنی است که انباشت آن، ممکن درونی شود و در رفتار شخص قابل مشاهده باشد یا اینکه صرفا به‌صورت تئوریک و کاربردی در ذهن شخص باقی بماند و در صورت لزوم از آن استفاده کند. تجربه اما خواه ناخواه در عملکرد شخص قابل مشاهده است. چیزی که در هر دو نوع این آگاهی مشترک است، میزان قابل توجهی از انعطاف در مقابل پدیده‌ها یا حتی تجربیات متفاوت است.

تجربه هم مشروط بر اینکه گسترده باشد؛ مثلا از سفرهای زیاد ناشی شده باشد. فقط به شرط گسترده‌گی است که تجربه در شخص انعطاف خلق می‌کند یا از قطعیت گزاره‌های ذهنی و پیش‌داوری‌هایش می‌کاهد. مطالعه نیز فقط در صورتی که از گسترده‌گی بهره‌ای برده باشد، به عدم اطمینان یا کاهش سطح قطعیت گزاره‌های ذهنی شخص منجر می‌شود. مثلا کسی که تمام عمرش را در روستایی سپری کرده و از سطوح مختلف زندگی مردم در روستاهای دیگر، شهرها و کشورهای دیگر آگاه نشده است، نسبت به باورهایش نه‌تنها تردید نکرده است بلکه با قطعیت تمام از روش زندگی و گزاره‌های ذهنی‌اش دفاع می‌کند. در مطالعه نیز این امر صدق می‌کند: کسی که تمام عمرش فقط انجیل و کتاب‌های ایجابی در رابطه به انجیل را خوانده است، نه تنها باورش به مسحیت را به پرسش نگرفته است بلکه بر قطعیت گزاره‌های ذهنی‌اش افزوده است.

منظور از گسترده‌گی در این است که شخص تجربه‌کننده یا دانشجو و تحصیل‌یافته با سفر به دور دست‌ها و مطالعه کتاب‌هایی از هر دست، قطعیت باورها و گزاره‌های ذهنی‌اش را با دیگر باورها و گزاره‌های متفاوت در اذهان دیگر مقابل کرده باشد. آگاهی، نوعی از پویایی و تکامل ذهنی است و این تکامل فقط از تقابل حاصل می‌شود. به تعبیر دیگر، آگاهی که با معیار تردید سنجش می‌شود از تقابل گزاره‌های قطعی یک ذهن با گزاره‌های متفاوت یا حتی متضاد ذهن دیگر به‌میان می‌آید. این زاییش ذهنی در ابتدا وقتی که گزاره‌ای در یک ذهن بسته، از طریق سفر یا مطالعه با گزاره‌ای در ذهن دیگر مقابل می‌شود، باعث خلق تردید می‌شود یا خود را در مقابل پرسشی می‌بیند که به ناچار باید پاسخ گفت.

خلق پرسش و ایجاد فضای ناگزیر از پاسخ یک فرایند ذهنی است که در مرحله‌ی اول به دفاع از خود خلاصه می‌شود. به این معنی که چون باور یا گزاره‌ای در قطعیت کامل رشد کرده است، به یکباره‌گی قادر به محو این قطعیت نیست و به هر ترتیبی برای هر پرسشی خلق شده، پاسخی هرچند ناقص ارائه می‌کند. این پرسش و پاسخ یک جانبه نیست بلکه، ذهن دومی نیز خود را دچار چنین فضای ناگزیر از پاسخ می‌یابد. ارائه پاسخ و خلق پرسش، شبیه آنچه که خلق گفتمان می‌نامیم به صورت ضمنی در ذهن شخص تجربه کننده یا دانشجو جریان پیدا می‌کند و چون هر فردی یک موجود اجتماعی است، این روند به اطرافیان شخص نیز تسری پیدا می‌کند.

در مراحل بعدی، شخص به این میزانی از سخاوت دست پیدا می‌کند که بدون نفی ارزش‌های ذهنی خودش، ارزش‌های ذهنی دیگر را نیز بپذیرد یا آنرا به‌تمامی نفی نکند. این مرحله به تعبیر ساده‌تر شروع نوعی از تعامل است و تداوم آن، شخص را به یک انسان اجتماعی تبدیل می‌کند که ارزش‌های ذهنی خودش را دارد و اما به دیگران نیز حق می‌دهد تا ارزش‌های ذهنی خود را داشته باشند. تسری این آگاهی در سطح جامعه، بستری را برای رشد تفاوت‌ها فراهم می‌کند تا هیچ صدایی در حسرت شنیده‌شدن خفه نشود و هیچ باوری خود را محق‌تر از دیگری جا نزند.

اما پرسش اساسی این است که با کدام طریق بایستی به این سطح از آگاهی دست یافت؟ ساده است: با تجربه می‌شود اما ممکن سالها رمان ببرد و چه بسا وقتی که دیگر فرصت بازاندیشی وجود نداشته باشد شخص به اشتباه بودن قطعیت ارزش‌های ذهنی‌اش پی ببرد. مطالعه کوتاه‌ترین راه برای آگاهی است و به‌این منظور باید در هر شرایط از آموختن سود برد و از مطالعه‌ی هیچ کتابی نترسید. باید اجازه بدهیم که قطعی‌ترین ارزش‌های ذهنی‌مان با مطالعه‌ی آثاری از اندیشمندان و نویسندگان متفاوت مقابل شود و به شایسته‌گی تمام از اینکه ذهن‌مان تاثیر می‌پذیرد و صیقل داده‌ می‌شود هراسی به دل راه ندهیم.

به این ترتیب در هر جایی که تردید وجود دارد، روشنی و رواداری نیز راه می‌یابد. مدارا و پذیرش تفاوت‌ها فقط با داشتن ذهن صیقل‌یافته و باز ممکن می‌شود.

داستان ایرانی...
ما را در سایت داستان ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 30 آذر 1401 ساعت: 2:33

خبرنامه